دل نوشته های یک دیوانه
یکی از سخت ترین کارا پاک کردن مسیج هایی که یه روزی برات یه دنیا معنی داشته . . . و چه احـسـاس قشنگیست که در خلـوت خــود، یاد یک دوسـت تو را غرق تماشا سازَد یــه وقتــایــی هســت کــه بایــد لــم بــدی یــه گــوشــه جــریــان زنــدگــیت رو فقــط مــرور کنــی بعــدشــم بگــی : بــه سلــامتــی خــودم کــه اینقــدر تحمــل دارم ! مچاله کن ، بشکن ، بند بزن ، خط بزن ، خلاصه راحت باش … ارث پدرت نیست ، دل تنهای من است چه سخت .. هم بهار باشد ! هم ابر باشد !.....هم باران باشد ..! هم خیابان ِ خیس باشد .. امـــــا.. ... ... ... ... نه تـــــو باشی ... ... نه دستی برای فشردن باشد !.. نه پایی برای قدم زدن باشد و .. نه نگاهـــی برای زل زدن.. کــــــــوچه رو ديدی شب که میشه چـــه تنــــــــها می شه ؟ بی تـــــــو از اون کوچه هم تنهاترم ..... تنهایی یعنی تو اتوبوس دانشگاه همه دونفری نشستند ولی تو هستی و هندزفریت!! لعنت به همه ی قانون های دنیا که در آن شکستن دل پیگرد قانونی ندارد . . . یه رابطه از اونجایی خراب میشه که تو ناراحتش کنی و یکی دیگه آرومش . . . صورتت را پنهان کن ،... نقابت را بزن... این جماعت... بدون نقاب ،... آدم نیستند .......
برای کسی که رفتنی است راه باز کنید خواستم هرچه را که بـــــوی تو میداد بســوزانم ؛ جــانم آتـــش گــــرفــــت ! قایقی ساخت برای دریای دلش و آنرا به رودخانه سپرد اما آن قایق برای همیشه رفت این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟ لحظات هم بهانه ات میگیرند. رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است. کوتاه ترین قصه ی دنیا: رفت . . . ! از تمام دنیا یک صبح سرد یک چای داغ و یک صبح بخیر تو برایم کافی ست خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده ! نمیدانی زین پس تنها ادامه می دهم،در زیر باران.... اعتراضی وارد نیست! حکم دادگاه : زندگی اجباری ختم جلسه! نمی شود دوستت نداشت نه تنها ترکت می کنن از ما که گذشت می گویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار می گویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد . گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای از رها کردن نترس.... هيچ کس نمي تواند چيزي که مال توست را از تو بگيرد و تمام دنيا نمي توانند چيزي که مال تو نيست را برايت حفظ کنند . شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...! چرا که در تاریکـــ ـی .. چهره ها مشخــــــ ـص نیست !! و هر لحظــــــــ ـه .. این امیـــــ ـد .. در درونــــــ ــم ریشه می زند ... که آمده ای .. ولی من ندیده ام! چقدر تلخ است بعد از سال ها انتظار نیمه گم شده ات را کامل بیابی!!!!! قرارمان فصل انگور، شراب که شدم بیا… تو جام بیاور من جان!
چطور گیج می شوم ،وقتی هرچه می گردم
معنی نگاهت را در هیچ فرهنگ لغتی پیدا نمی کنم... !
حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم و کناری می اندازمش
میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم....!
باران نبار من نه چتر دارم نه یار...!
لَـجم هم که بگیرد از دستت
نهایتش این است که دفترچه ی خاطراتم
پر از فحش های عآشقانه می شود!
وقت رفتن با تمام پر رویی دستور هم میدهن
مواظب خودت باش.....!
ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن
تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند....
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
Power By:
LoxBlog.Com |